کاش میشد با شقایق حرف زد کاش میشد آسمان را لمس کرد .... کاش میشد مثل یک غنچه شکفت ..... کاش میشد زندگی را گرم کرد ... کاش میشد تا بباری مثل ابر .... کاش میشد سبز باشی چون درخت ... کاش میشد واژه واژه .شعر شد ... کاش میشد از قفس آزاد شد .... کاش میشد عشق را تقسیم کرد ...... کاش میشد عشق را تفسیر کرد.... کاش میشد شعر عشقی را سرود .. کاش میشد از لب دل گل ربود.
از اینکه می توانم همدمت باشم خدا را شکر می گویم و یا اینکه شریک ماتمت باشم خدا را شکر می گویم تو خود در چشم من خواندی که از تنها نشینی سخت بیزارم همینکه خاکسار مقدمت باشم خدا را شکر می گویم خدا را شکر می گویم که در قلبم تو را دارم ، تو را دارم از اینکه تا ابد بیش و کمت باشم خدا را شکر می گویم تو میدانی که من هم مثل تو صد غصه خون جگر دارم همینکه من خریدار غمت باشم خدا را شکر می گویم به آن پروردگار واحد و تنها هزاران مرتبه سوگند از اینکه می توانم همدمت باشم خدا را شکر می گویم....
چقدر زیبا
مرسی دوست خوبم .... بازم به ما سر بزن......