رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

معرفی

سلام این اولین پست تقریبا جدی منه توی این وبلاگ....وبلاگ رقص آتش.اینجا رو با  عشق باز کردیم......خوب می خوام توی اولین  پست جدی خودم یه معرفی نامه داشته باشم.

من مهتاب هستم....20سالمه...دانشجو هستم...دانشگاه سراسری...سابقا کار می کردم...تفریحاتم کتاب  خوندن و کار با فتوشاپ  و نقاشی و فیلم دیدنه...موسیقی هم قبلا به صورت جدی دنبال می کردم اما در حال حاضر بیشتر ار هفته ای یکبار نمی رسم دنبالش برم...زبان رو به صورت جدی شروع کردم...البته نه اینکه زبان بد بوده اما به مرور زمان فراموش کرده بودم...از خوردن قهوه لذت می برم...کلاس یوگا و مدیتیشن می رم...دختر سر زنده و شادی هستم...متولد ماه مرداد...از نظر خودم اوج گرما و آتش...خجالتی نیستم معمولا دورم زیاد آدم جمع می شه. ولی من ارتباطام محدود شدن به دو تا دوست صمیمی و خانواده ام شاید به خاطر ضربه هایی که از نزدیکترین دوستام خوردم...راجب خانواده ام ترجیح می دم حرف نزنم چون احساس می کنم بیش از حد خصوصیه...فقط در این حد می گم که ما چهارتا بچه ایم....2تا دختر و 2تا پسر .

من و محمد رضا در اثر یه اتفاق آشنا شدیم....نمی دونم چه جوری به این سرعت همه چیز سر جاش قرار گرفت..شاید یکی از علتهاش تجربه ی تلخ گذشته ی جفتمون بود....نمی دونم راجب اش بنویسم یا نه ...شاید یه زمانی راجب اش نوشتم... فقط در این حد می گم که من توی عالم بچگی و بلوغ  فکر کردم عاشق شدم....و الان اعتراف می کنم اشتباه کردم...این اشتباه من 4سال طول کشید . و از خدا ممنونم که در یک روز با یه سیلی بهم فهموند عشق اینجوری نیست...درسته من توی این قضیه بهترین دوستم و کسی رو که فکر می کردم دوستش دارم رو از دست دادم اما همون بهتر...به قول معرف عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد....

الان دوستای خوبی دارم و کسی هست که دوستش دارم و دوستم داره....

این وبلاگ در اصل هدیه ای بود برای محمدرضای عزیزم....کسی که بهترین هدیه رو به من داد و اون باور عشق بود توی این دنیای بیرحم و فولادی ..

فعلا

پیوست:من و محمد رضا خوشحال می شیم دوستان خوب پیدا کنیم..

 

نظرات 1 + ارسال نظر
محمدرضا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ

امروز به خدا گفتم :خدا تو منو دوباره متولد کردی ... یه فرشه ات رو برام از اون بالا بالا ها برام فرستادی پایین.....هیچ کمبودی دیگه ندارم با تو .......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد